───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

تفنگت را زمین بگذار…●♪♫
تفنگت را زمین بگذار؛ که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار…●♪♫
تفنگِ دستِ تو یعنی؛ زبانِ آتش و آهن●♪♫
من امّا پیشِ این اهریمنی‌؛ ابزارِ بنیان کن، ندارم جز زبانِ دل…●♪♫
دلی لبریز از مهرِ تو؛ ای با دوستی، دشمن!●♪♫
زبانِ آتش و آهن؛ زبانِ خشم و خونریزی ست●♪♫
زبانِ قهرِ چنگیزی ست…●♪♫
بیا… بنشین… بگو… بشنو…●♪♫
بگو… بشنو سخن؛ شاید فروغِ آدمیت راه در قلبِ تو بگشاید●♪♫
فروغِ آدمیت؛ راه در قلبِ تو بگشاید…●♪♫
برادر… ای برادر… گر که می خوانی مرا؛ بنشین برادر وار●♪♫
تفنگت را زمین بگذار… تفنگت را زمین بگذار…●♪♫
تفنگت را زمین بگذار…●♪♫
تفنگت را زمین بگذار؛ تا از جسمِ تو، این دیوِ انسان کُش برون آید!●♪♫
تو از آیینِ انسانی؛ چه می دانی؟! چه می دانی…●♪♫
اگر جان را خدا داده ست؛ چرا باید تو بستانی؟!●♪♫

چــرا بایـــد…●♪♫
چرا باید که با یک لحظه غفلت؛ این برادر را به خاک و خون بغلتانی؟●♪♫
به خاک و خون بغلتانی…●♪♫
برادر را؛ به خاک و خون بغلتانی… برادر را؛ به خاک و خون بغلتانی…●♪♫
به خاک و خون بغلتانی…●♪♫
گرفتم در همه احوال؛ حق گویی و حق جویی و حق با تو ست●♪♫
ولی حق را؛ برادر جان…●♪♫
به زورِ این زبان نافهمِ آتشبار؛ نباید جست●♪♫
اگر این بار شد؛ وجدانِ خواب‌ آلوده‌ات بیدار…●♪♫
تفنگت را زمین بگذار… تفنگت را زمین بگذار… تفنگت را زمین بگذار…●♪♫
تفنگت را زمین بگذار… تفنگت را زمین بگذار… تفنگت را زمین بگذار…●♪♫

───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
محمدرضا شجریان زبان آتش